یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

زانتیا

بهش میگم یکی از همکارا زانتیا خریده اما گفته به هیشکی نگو... خودش بعدن بهت میگه...

- حتی به من؟

- آخه نمیشه گفته نگو...

- از بچه های پ؟

- نه بابا همکارای خودمون... دست علی بده که نمیگی...

- دست علی همراهت...

- آقای ح

- می بینم که با آقای ح جور شدین.. رازاشو به تو میگه..

- نه جور نشدم فقط صندلیامون پیش همه... اصلن مگه تو خودت دوست سلام علیکی نداری؟ just friend?

- سلام علیک فقط از بالا باشه طوری نیس...

- خیالت راحت...

- اگه بشنوم ناراحت میشما...

- خب من بهش چی می گفتم؟ بهش می گفتم به من نگو؟

- نه باید می گفتی راز دل رو باید به دلبر بگی داداش...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:01 ب.ظ

سلام.جالبه
خیلی متفاوتی
میشه یکم راجع به خودت بگی من کنجکاو شدم
منتظرما

... پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:01 ب.ظ

شخصیت بی خود و پستی داریا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد