یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

تو مگر می فهمی


تو مگر می فهمی بر سر کوی تو آواره ترینم و دیری است به دیدار تو محتاج ترین...بگذار بگویم ، بگویم تو سرود لب لرزان منی جان منی راز و نیازم هستی .گل سجاده ی محراب منی گرمی صوت نمازم هستی .تو مگر می فهمی ای صنم بی احساس که اگر رازی است در من ، تو رازم هستی.

بغض فریاد گلوی قلمم را بستست،

جوهر اشک به روی صفحه ام می بارد...

.

.

.


روزها می گذرد در پس پرده ی راز من و تو ،

و مهم نیست بدانی به من امشب چه گذشت...{+}

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد