به مامانم گفتم می خوام برم خونه جی افم ... اونم شوخی شوخی درو قفل کرد و کلید رو برداشت..
موری قفل در رو عوض کرد واسم ولی در باز نمیشد قفلش خراب بود... اش قفل خراب رو برداشته میگه ببین کلید یه خوه با قفل خرابش تقدیم به تو به مناسبت روز ولنتاین...
منم گفتم دیدی شوخی شوخی در خونه منم قفل شد و تازه بازهم نمیشه؟
اش هم از این ببعد اینجا رو میخونه...
باورش نمیشد بیشتر حرفاش اینجا ثبت شده به قول خودش کَفِش برید... با شوق به موری و آتی می گفت من یه وبلاگ زدم و حرفامون توشه... می خوام تمام لحظه لحظه با هم بودن تو ذهنم بمونه...برای من مقدسه...
- من به اش گفتم اونجا دموکراسیه آزاد آزاد
- می بینی موری چقدر شعورش بالاست میگه دوس دخترتو بردار بیار جلوی روم...
موری: تو که داری باهاش می یایی... من دستم به جایی بند نیس...
اش: خودم تو همون هواپیما مخ می زنم برات اصلن نگران نباش...
- این اگه اونجا نخورد دست و پاشو می بندیم با قیف می ریزیم تو گلوش...
- منم اتاقم رو عوض میکنم... سه تا یه تخته یادته که...
-
- صبا که پا میشم به این فکر میکنم که این (اشاره به من) این همه راه رو تو سرما و رطوبت چطوری تا سر ایستگاه می یاد...
اش من دیوونتم پسر
- رفته بودیم کنسرت صبح که برگشتیم همه می گفتند فلانی بود اینم بود اونم بود منم واسه اینکه کم نیارم گفتم اره معین هم چه خوب خوند... همه می گفتند معین اصلن تو اینا نبود که... از بس drink کرده بودم معینم دیده بودم...
خونه عمو اینا اش زنگ میزنه گوشی سامسونگ ولومش زیاده در حد اسپیکر صدای اش رو همه می شنوند من متوجه نمیشم آتی داره بال بال میزنه که من رو حالی کنه... میره حموم و برمی گرده من رو متوجه گندی که زدم میکنه... از روی زن عمو و پسر عمو خجالت میکشم که قضیه رو فهمیدند و به روی مبارک نیاوردند...اش میگه چیزی که نیست حرف بدی که نزدیم