- حالا واقعن تو درازترین شب سال به دنیا اومدی؟
- اش باور نداری ؟ می خوای شناسنامه رو کنم؟
-پس خیلی کارشون درست بوده مامان بابات.کادو چی می خوای راستی؟
- من به کمتر از سکه و دلار راضی نیستما.
- یه بوسه چطوره؟ بوسه خوشبو در حمام روزی رسید از لب محبوبی به دستم.
-لازم نکرده.
-نه این فرق میکنه.
-آره دیگه عین سوغاتی هایی که از شمال و شیراز آوردی. تازه این فرق هم میکنه دیگه چه شود.
-ده.ن سرویس.میکشمت.
- راستی راجع به دوستت زانتیا تحقیقات کردم مفصل...
- خوب چیش به من؟
- هیچی همین جوری... می دونستی که مجرد نیس؟ می دونستی حتی زانتیاش هم دروغ بوده؟ می دونستی 206 داره که اونم سندش به اسم خانومشه؟
- اتفاقن من و همکارم بهش انداختیم یه بار ... گفتیم روزای اول حلقه دستت بود حالا درآوردیش. تازه همه اینا به کنار من از اونجایی ها متنفرم.
-یعنی اگه اونجایی نبود دیگه حل بود و مشکل فقط اونجایی بودنشه؟
- خیلی پستی.
-خب خیلی از دخترا وقتی از یه مرد خوششون می یاد دیگه زن و بچه اش واسش مهم نیستند.
-بی شرف من اگه می خواستم با آدم متاهل باشم که زیاد بودند قبل از این.
-خلاصه گفتم که بدونی یه روده راست تو شیکمش نیس.
- صد رحمت به مرغ مینا حداقل راست رودست یعنی این از مرغ مینا هم کمتره؟
- خب یه پروژه ایی رو شروع کرده نمی دونسته گندش در می یاد.
- آره نمی دونسته من منابع خبریم اینقدر قوی هستند
وای عجب خواب ترسناکی...من و تو در حضور برادرم داشتیم معاشق.ه می کردیم. چقدر خوشحال شدم که این فقط یه خواب بوده.
تازه تو خوابم به همه گفته بودم که زانتیا پسرخالمه و دیگه هیشکی بهم شک نمی کرد.چقدر ناراحت شدم که این فقط یه خواب بوده.
- شب یلدا کجایی؟
- داریم با بچه ها برنامه می ریزیم بریم جایی... تو کجایی؟
- من هیچ جا . خونه می یان دیدنم.
-کی ؟ من؟
-نخیر اونایی که باید بیان.
بهاز آزادیش نمی افته.تکست می زنم:امشب تولدمه خره.
-...س شعر نگو.
- بی ادب عوض تبریکته؟
-مبارکه.اگه شد امشب می یام.نشد فردا پس فردا.
-ازت انتظار ندارم.اونیکه ازش انتظار داشتم دیگه نیس.راحت باش.
گوشیش ساعتها خاموش و من از حرص تکست می زنم: ناسلامتی من باید امشب قیافه بگیرم که تولدمه.اونوقت تو گوشیتو خاموش می کنی؟لابد انتظار هم داری ازمن؟ باشه جبران می کنم.
گوشیش روشن میشه جواب میده:کلاس بودم شارژ نداشتم جبران میکنم.
-نمی خواد جبران کنی وقتی رفتم مهتاد شدم اونوقت می فهمی با بچه چه مدلی رفتار کنی اوهوم.
-دیوونه.
-نصف اونت بیرونه.تازه سیبیل بابات هم می چرخه.
و خوابش برد به همین راحتی دارم برات.
میگن این شبای یلدا همیشه شبای عشقه
این تن تنهای خسته ام سرتا پا فدای عشقه
.
.
.
.
طلوع خورشیدی تو شبهای یلدا...
-گفتی با همکارا صحبت میکنی بریم خارج از شهر چی شد؟
- الان که محرم و صفره...
-خوب بعد از عاشورا...
-میگم تو هم تو محرم فاز پیک نیک گرفتت؟
-نخیررررررررررررررررر واسه خودت گفتم
-راستی این دوسه روز تعطیلی چیکار کنیم؟ بریم شیراز؟
-میگم تو هم تو محرم فاز شیراز گرفتت؟
- با خاله سارا راجع به اون موضوع صحبت کردم. گفت به خودت هم گفته که مشکل تا چند روز دیگه حل میشه...
- اش حالا با خودش میگه این دختره هرچی میشه میره میزاره کف دست خواهر زاده من.
- اون خودش می دونه من خودم اینکاره ام.
-بابا اینکاره...............
بیب بیب
-ببخشید انگاری قطع شد چی داشتی می گفتی؟
-هیچی گفتم که من گفتم اونجوری خاله سارا هم گفت اینجوری.همین دیگه.
-اششششششششششششششششششش.