- دیشب تا پائین ساختمون اومدم اما چون شارژ نداشتم و زنگ درو نمی دونستم برگشتم خونه...
- باور نمیکنم...
-هرچی منتظر شدم خودت زنگ بزنی نزدی ...
- من یه بار زنگ بزنم طرف جواب نده دیگه زنگ نمی زنم پیله نیستم...
تو چت
- نمی فهمی اون سی دیا مال کسی هستش؟
- خب چرا می زنی ؟ می یارم برات... با این قیافه اخموت...
- مگه تو قیافه من رو می بینی؟
- نه نمی بینم اما تصورش کار سختی نیس... نمی فهمی من باهات زندگی کردم؟
پس از تمام اضطراب عذاب و انتظار من
تو را نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی
و از تو حرف می زنم که گفتنی ترین تویی
من از تو حرف می زنم شب عاشقانه می شود
تو را ادامه می دهم همین ترانه می شود
کاش به شهر خوب تو مرا همیشه راه بود
راه به تو رسیدنم همین پل نگاه بود
مرا ببر به خواب خود
که خسته ام از همه کس
که خواب و بیداری من
درد و شکنجه بود و بس!