- خیلی خب نمی خوا جلو جلو بگی و بعدن شرمنده بشی که نیومدی...
- خب باشه عقب عقب میگم... راستی این دفعه فیلم SAW6 رو ببینیم که .... راست نشه.
-امان از دست ِ تو.
من صدای غم آلود و خسته و درمونده ات رو می شنوم. من با درد آشنا هستم عزیزم.گلم.مرگ سخته. داغ عزیز سخته. اونم مرگی اینچنینی. صبر برات می خوام از خدا. هر اونچه که برای خودم تجویز کردند تو اونروزا رو برات تکست میکنم. من هواتو دارم تو هم هوای مامانت و مادرش رو داشته باش. داغ سخته. درد داره می دونم.
تو که می یای اینجا و من عطر حضورت رو استشمام می کنم.
توکه می یایی و طنین صدات می پیچه توی تک تک این اتاقا.
تو که با همه گرم می گیری و به همه سر می زنی
و فقط و فقط یادی از من نمی کنی.
نمی تونی این بی رحمی رو هیچ مدلی واسه دلم توجیه کنی.
چون
دل من این چیزا سرش نمیشه می فهمی رفیق؟
تو فقط این دل رو لجبازتر میکنی با این کار.
تکست می زنم: کدوم جهنمی تشریف داری عزیزم. بی جواب میمونم تا ظهر...
.
.
- الو خانوم م سلام.ببخشید ما تازه از دانشگاه اومدیم. خسته و کوفته میشه یه کمکی به یتیما بکنید خیاری گردویی چیزی واسه ناهار ما بفرستید.
- سلام. اونایی که گفتی رو نه . اما ناهارم هست هنوز نخوردمش می تونی بیائی ببریش. اما از شانس تو امروز خیلی کمه.
سی ثانیه نمی کشه که واسه ناهار اومده. من رو هم به همین اندازه دوست داری اش؟؟؟؟؟؟
- تو همون حرف نزنی سنگین تری.
-من میگم یه صابون بسه برام.
-من که چیزی نگفتم با همون صابون راحت باش.
-نه بابا ما بچه خوبی هستیم.فقط بعضی شبا بهمون خوش می گذره صابون رو می زاریم کنار.
- همینم مونده برم با بچه های شرکت همسایه بشم.
-بیب خل کی مثلن با آقای پ هم تمبون میشه؟یه روز عزاداره یه روز مهستی می زاره . ا.ن و گ.هش یکیه.
-اش بسه دیگه.
-پس در جریانت بزارم؟
-آره بزار یا می خوام یا نمی خوام.
-باشه می ززززززارم.