وای عجب خواب ترسناکی...من و تو در حضور برادرم داشتیم معاشق.ه می کردیم. چقدر خوشحال شدم که این فقط یه خواب بوده.
تازه تو خوابم به همه گفته بودم که زانتیا پسرخالمه و دیگه هیشکی بهم شک نمی کرد.چقدر ناراحت شدم که این فقط یه خواب بوده.