- داریم میریم دبی باید انگلیسیمون رو قوی کنیم...
دوستش: انگلیسی نه... عربی و هندی...
من ب دوستش: آره قیافه شما هم به هندیا می خوره شما هندی تمرین کن...
اش با چشم غره: می کشمت...
من : خوب تو هم افغانی تمرین کن...
چشمات چرا قرمزه؟ چیزی خوردی؟
رو به دوستش : چشمای من قرمزه؟ م چشاتو باز کن ببینم چشای تو هم قرمزه؟
دوستش: نه چشمای تو قرمز نیست شهلاییه...
من:
داشتیم می دویدیم ورزش می کردیم... یهو دوستم گفت آی قلبم آی رگهای هفت رنگم آی ماهیچه قوزک پام... ماهم بی خیال ورزش شدیم رفتیم تل سیاه 6 سیخ کباب زدیم با همون لباسای ورزشی..
- بله بله...
۵۰ تومن به من بدهکاره...
- چقدر از خرج سفرم رو تو میدی؟
- 50 تومنش رو...
- بزار جیبت من خودم حساب می کنم...مهمون ما باش ایندفعه رو
- زنگ زدی به خاله سارا...
- آره بالاخره گوشیشو جواب داد... تو سفارشم رو کرده بودی؟
- آره...
- گفت تو جلسه بودم اون چند بار... منم گفتم یکی رو هم می شناسم اونم عین شماست همش جلسه داره و گوشیشو جواب نمیده ... گفت نه من با اون هیچ نسبتی ندارم...
- ای دهن سرویس... بهش می گفتی از این جلسه ها ما هم داریما...
اش: ببین ما با تور میریم دبی اما فقط صبحانه و ناهار و هتلمون با تور هستش...
من : فقط همینا؟ چه بچه های خوب و سالمی هستین شما...