یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

مثال

- آتی می دونه که مهرداد با یکی دیگه هم حرف می زنه؟ 

- همه دخترا این موضوع رو متوجه میشند... مثل من که می دونم تو با 100 تای دیگه غیر از منم حرف می زنی.. 

- میگم مثال از این قشنگ تر نبود بزنی؟ for example... 

-نه می خواستم مثالش ملموس و عینی باشه..

پرستاره

-رفتیم تو آژانس به خانومه میگیم برای تور دبی... می پرسه هتلش چند ستاره باشه... دوستم دختره رو دیده هول کرده بهش میگه : پر  ستاره... خانومه شاخ در می یاره میگه آقا منظورتون چیه؟ یعنی ویو به دریا ، آسمون پر  ستاره ؟چی؟ دوستم دوباره تکرار میکنه : نه پر  ستاره باشه... به خانومه میگم یعنی منظورش اینه که ستاره هاش زیاد باشه...

- پس بگو تا من زنگ زدم واسه پاسپورتم خانومه گفت شما هم همراه همون دوتا خنگا؟

زودباور

- یه دوست چتی دارم اونجا می خوام واسش سوغاتی ببرم...

- کیه؟ دختر پسر، مجرد متاهل؟

- (سر به سرش میزارم) پسر مجرد... خونه زندگی ... مایه تیله داره ... تو شنزارها هم چادر داره دشداشه هم می پوشه باز و شتر هم داره اونجا...

- پس ...یر من رو واسش سوغات ببر... فقط جلوی دوستم سوتی ندی که خانوم برام بی اف چتی داره

- تو همه این حرفا رو باور کردی؟ آخه من اگه کسی رو داشتم که زنگ زدنم اینجوری نبود... گوشیم مدام اشغال بود... زنگ خورم زیاد بود... احساسم کمتر بود... تو که خودت ختمی...

- زدی اعصابم رو ...یری کردی...

-

تضاد

-فلانی مامانش از این چادری یه چشمیاست شیش تا پسر داره همشون از این عرق خور حرفه ایی ها.. مامانه هر روز سفره ابوالفضلش به راهه و پسراش هر روز خانوم بازیشون ردیف...

زندگی میلیاردری

- دوستم میلیاردره.... الان که خدمتش ردیف شد دیگه همه جای دنیا رو میره ... نمی دونی چه حالی میکنه با پولاش...

- می دونم خودم با یکی از این میلیاردرا سر و کار دارم...

- نه من اگه میلیادر بودم که نمی یومدم تو اون شرکت لعنتی خ.ایه مالی اون مرتیکه دخترباز رو بکنم و بله قربان گوی اون یکی که سرتاپاش دوزار نمی ارزه بشم...

- من منظورم تو نبودی...

-چرا تیکه هاتو میندازی دیگه...

-بازم میگم با تو نبودم...

اش مسافر کش می شود

ساعت 4 صبح تکست زده من دارم میرم فلان جا همسفر..

تکست می زنم چه خبره مگه اونجا؟

- بی پولی و هزار دردسر...

- من راضی به زحمتت نیستم جون تو...( ریفر به خرج مسافرت )

لاف

- من فک رنمی کردم دوستت متولد 68 باشه بهش نمی خورد...

- خب تو هم یه وقت لاف اومد جلوش سوتی ندی ... نخندی...

- خب می خواستی بهم نگی...

-حالا که گفتم باید بخندی نه؟ که منم بخندم اونم ضایع بشه؟

-