یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

یک عدد من با تو

چرت و پرت ، شِر و وِر ، زرت و پرت

دست و دلباز

- فک و فامیلت خواستند بیان بگو من یه چیزی تو خونه بزارم. 

-مثلن چی؟ 

-ساندیسای شرکت که با ناهار میدن... 

جدییییییییییییییییییییییییییییییی؟

نسبت از این نزدیک تر؟

راستی منم یه دوست اونجا دارم. میریم خونه اش میگیم رختخواب واسمون کنار ِ هم بندازن. میگم زنمه. وصله تنمه. 

یه بار تو عمرت جدی باش

بهش میگم: می خوام بهمن برم .... 

-باکی؟ 

-تنهایی. 

-خونه کی؟  

-میگم فلانی خونه اش رو در اختیارم بزاره. 

-یه وقت نگی من هم بیاما. 

-خب تو هم بیا. 

-نه دیگه شما می خوای با بی اف بری ما مزاحمیم. 

-احمق اگه می خواستم با کسی برم که به تو نمی گفتم. می رفتم می یومدم بعد می گفتم پیش اومد رفتم. 

-اهان یعنی پیش نیاز بوده. 

چهارراه ِ تحویلی

زنگ میزنم جواب نمیده.تکست می زنم: 

تیلیفون میزنم جواب نمی دی. کُلُفت شدی؟ 

-بزن. 

-زدن وظیفه تو هستش نه من. ناهارت تموم شد اس ام اس بزن حضرت والا مقام.پاچه خواری رو حال می کنی؟ 

-چاکرتیم. 

- ما حیفِ نونِتیم.جان نثارِتیم.  

 

اونوقت ناهار ایشون گویا ساعت سه تموم شد...

بیخود نگفتند :تنها صداست که می ماند؛

طنین صدای تو تا مدتها می پیچه توی خاطرم هر بار که مکالمه تموم میشه. چه شاد چه غمگین... چه خسته چه خواب آلود... هر کدومش یه آهنگ خاصی داره... هرکدوم یه جوری دل رو می لرزونه ...