- خوب خوابیدی؟
- نه تا 5 صبح مهمون داشتیم...
- شما؟
-نه تو پنجشنبه یادت رفت؟
- نه یادمه... کلی بیدار موندم واسه 45 دیقه
مسافرتی که از اولش با دعوا شروع بشه دیگه آخرش معلومه دیگه...
- چه دعوایی؟ ما که دعوا نکردیم
- آره فقط فحش خواهر مادر ندادیم...
- 250 تومن پیش پرداخت بده به دوستم..
-200 تومن 50 تومنش رو هم خودت بده...
- من ندارم... اگه داشتم که نمی رفتم مسافرکشی..
- خلی خب پس بگودوستت بلیط من رو کنسل کنه...
قاط می زنه و میگه خودت بگو...قطع میکنه و زرتی بلیطم رو مثلن کنسل میکنه من تکست زدم که خودم به دوستش میگم بلیطم کنسل بشه... مجبور میشم با دوسش حرف بزنم و حرفاش با اونچه که مسئول تور میگه زمین تا آسمون فرق میکنه... زنگ رو زنگ تا بالاخره بلیطم کنسل نمیشه... نه بلیطی دستمه نه ویزا و نه هیچ مدرک دیگه اما باید تمام پول رو هم بدم... منم لج می کنم بهش میگم پول نمیدم تا بلیط رو نبینه اونم میگه زنگ بزن از آژانس بپرس... حرفای آژانس با دوسش یکی نیس... چطوری بگم برای این پول به چشم خودت ناچیز چندساعت کار کردم و جون کندم؟
اعتماد کنم به اونکه بهم اعتماد نداره؟ مگه نباید دوطرفه باشه؟
وای چقدر با شلوارک من بامزه شد...
- پس ورش می دارم واسه خودم... ای وای جر خورد...
-خب این چینیه واسه سایز چینیا ساخته شده...
- آهان واسه اون کوچیک و اون تنگ؟
-چی بگم من به تو آخه؟
به طرز فجیعی من رو از خواب می پرونه...
-یه لیوان آب می یاری..
- باشه ولی تور وخدا دیگه اینجوری از خواب نپرونم من قلبم ضعیفه..
- خواب ِ ...یری دیدم...
-خواب ّ ..یر یا خوابِ...یری؟
-
ساعت 5 صبح شام خوردیم اونم بندری... یه خورده له شده بود... اما این شام هیچوقت قراموش نمیشه.. هیچوقت... دوش.. شام... خنده های بی پایان... کل کل... هم خوابی ... آرمیدن... رفتن تو...
- دوستم گفت عیبی نداره من سه تخته گرفتم منم گفتم نه چه عیبی داره؟
- اتفاقن اولین اشتباهش همینه که یه سه تخته گرفته...
- خب می خوایم باهم باشیم..
-خب می تونست سه تا یه تخته بگیره..
- که هر کی بره با خودش ور بره؟
- احمق... اگه اینجوری بود که همین جا میموندیم چه کاریه 500 تومن خرج کنیم بریم اونجا ور بریم؟ هواش بهتره؟