- چرا امروز اصلن زنگ نزدی به من؟
- می خواستم ببینم تا کی دلت تنگ نمیشه که رو سفیدم کردی تا 24 ساعت ...
- توشرکت اومدیم شیر نسکافه بخوریم شیر تموم شده بود آقای آ گفت اِ شیر تموم شده خانوم د هم اونجا وایساده بود واسه خودشیرینی گفت: من ازشیر ِ خودم میدم بهتون... من و آقای آ هم از خنده پکیدیم...
- چیکار میکنی؟
- نت گردی
- بساط چتت همیشه به راهه ها...
- نه من شبا چت نمیکنم
-چرا؟
- چون دوستام تایمهای خاصی هستند فقط...
- تو دهن دوستات...
- بی تربیییییییییییییییییییییییییییییییییییت
- تو تورسافاری رفتی؟
- آره با لندکروز می برنت وسط شنزارا اونجا هم تو خیمه هاشون بساط بزن و برقصه ...شتر سواری..
- خب پس میمونم همون جا دیگه نمی یام...
- که پولدار بشی؟ عربا به خوشگلا رحم نمیکنند...
- چی میگی من خودم عربم ها...
- من اونجا لباس باز نمی پوشما همش مردونه اسپرت...
- نه لباس بازم بیار...
- خب باشه می یارم ولی نمی پوشم...
- یعنی چی؟ اصلن ولش کن خودم لباس باز می پوشم..
- که گِی ها حسابِت رو برسند؟
تو تور قبلی یه زنه همراهمون بود شب اول گفت گوشیتون رو بدید به مامانم زنگ بزنم بعدشم گفت من طلاق گرفتم اومدم اینجا دلم باز بشه... خلاصه تا آخر تور هر شب یه نفر ترتیبش رو داد دلش که چه عرض کنم کلللهم باز شد...
- پس حسابی شکفت..
- آره پرپر شد... آخرشم به خالم گفت خوب شد اومدما دلم حسابی باز شد...
- تو چی ؟ تو از کنارش به نوایی نرسیدی//؟
- من نه اصلن طرفشم نرفتم...