-
راه راست
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 09:26
-معاملات بزرگش خوبه... - دارم کمرش رو ماساژ میدم دستم به این ور اون ور میره ... - ببین نزن تو خاکی گردش به چپ و راس ممنوع... میونبر هم نزن...
-
از دست دلقک بازیات
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 09:23
- الو اوینه از اینا؟
-
کی میدونه چی پیش می یاد.
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 09:21
صداشو ضبط کردم زن زیبا رو که خوند بعدش یه آهنگ که بیشتر ربطش دادیم به آتی... کی میدونه چی پیش می یاد منو م یخواد یا نمی خواد ... اینقده اشاره کردم به آتی که قشنگ تو صداش خنده اش تابلوست... آخرشم جفتی باهم خندیدیم بیش از صدبار گوش دادم بهش...
-
حتی صکص
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 09:18
- چه حالی میده خارجکی حرف می زنیم... بیا از این ببعد تو صکص هم خارجکی حرف بزنیم... -
-
از سری بازخوانی های اش
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 09:16
ویگن-زن زیبا هرچند با صدای اش یه حال دیگه ایی داره...
-
زن زیبا بود در این زمونه...
شنبه 3 بهمنماه سال 1388 07:38
- تو شبمو بازم ساختی... ایندفعه مهمونی به مناسبت آتی و موری که البته موری بدقولی کرد... اما تو خیلی خوب نبودش رو جبران کردی... اونهمه شوخی و خندیدن ، گیتار و صدای دلنوازت... باهم بودن ما بیداری تا 4 صبح ممنونم بابت همه چیز ، بابت اون شب ِ به یادماندنی... اون پنج شنبه اهورایی
-
راه در رو زیاده
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 11:37
- حالا نمیشه قرص بخوری یا یه چیزی فرو کنی توش که دیگه نیاد؟ - آره ولی از یه جای دیگه می زنه بیرون. - اه اه اه -
-
وسوسه
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 11:29
- بطریتو خالی کردم توی راه آب... -چرااااااااااااااااااااا؟ مگه آسکاریس داری تو؟ عربیشو نه؟ - آره خارجکیشو... تو مگه یادت نیس کلید رو همه دارند... - به موری میگم یه قفل ببره بده به آتی همونجا هم مخ همدیگه رو بزنند...
-
درد پ.ریودی
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 11:20
- چرا اینقدر آخ وناله میکنی مگه دارن میکنندت؟ - نه کاش می کردن حداقل یه لذتی داش... الان درد می کشم اما هیچی توش نیس...
-
ادای دین
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 11:18
- ببین دوستام بیان دوسه روز خونه ات بمونند ایشالا جبران میکنم... ۵۰ تومن رو بهت برمی گردونم... - اگه ۵۰ تومن رو به گاو هم داده بودم تا حالا بهم دوبرابر شیر داده بود... -
-
مهمونی
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 11:16
- شب آتی می یاد پیشم... خواستی به موری هم بگو بیاد اون بیاد کافیه... -چی ؟ چی شد؟ چه خبره آقا تو رو خدا ما هم بازی ... ما هم کلید داریما... - الهی دورت بگردم مگه میشه خبری باشه و تو نباشی؟
-
حساب
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 11:14
- فلانی هم که گند زده... - آره به طرف گفته بیا حسابتو اینترنتی کنم بعدش زده از حسابش پول کش رفته... حالا ما اگه از کسی ۵۰ تومن می گیریم بهش میگیم که پس نمیدیم... -
-
کنسلی بلیط
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 16:40
من و اش می خوایم بحث کنیم یه دفعه بهش میگم دوباره میزنم بلیطم رو کنسل میکنما میگم آقا موری بلیط من رو فردا کنسل کنید (به شوخی)... موری هم میگه : اش ایندفعه دعواتون شد بلیط خودت رو کنسل میکنم... من و اش: موری میگه : ولی من پول خودم رو دیگه گرفتم کاری بهتون ندارم شما هر وقت خواستین برید کنسل کنید...
-
به نوایی برسیم
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 15:16
- حالا همین روزا که به یکی جواب مثبت دادم و پریدم اونوقت بخند یه عروسی هم می افتی... - بعدشم شوهرت میمیره ما یه خونه خالی گیرمون می یاد - نه ایندفعه دیگه من میمیرم تو واسش جی اف ردیف میکنی
-
تعارف اومد نیومد داره
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 15:13
- آیدی دوستت که دبی هستش رو بده... - اتفاقن اومده بود ایران دنبال زن می گشت چند نفر بهش نشون دادیم خوشش نیومد... -یعنی چی حالا؟ می خوای من زنش بشم؟ وصله تنش بشم؟ - آره.. -جدی راضی هستی تو؟ - -
-
چیز خل
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 15:10
- - آتی می گفت شما مرفهین بی درد هستین... - بگو اگه تو هم در ماه سه تا قسط میدادی ...س خل می شدی... - پس تو الان چیز خلی؟ - exactly. i am posy crazy -
-
اش تز می دهد
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 15:07
- دیشب چقدر خندیدیم حال داد بعضی وقتا دور هم نشستن از صدتا صکص هم بهتره.. -
-
خارجی
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 15:05
- دیشب رفتیم کنار دریا چه حالی داد جات green - پس بگو چرا اینقدر دیر رسیدین خونه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 10:51
- تو دختلی یا پسلی؟ -دختلم جورابامو نیگا صولتین...
-
معاشقه ایی از جنس برف
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 10:48
-
بچه
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 10:30
سوءتفاهم
-
مهمونداری
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 09:09
- راستی پنج شنبه شب دوستم اینا اومدند چیکار کنیم؟ -هیچی در بیاریم هوا کنیم.. -جووووووووووووووون
-
سوغات فرنگ
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 08:45
- من اون یه شب رو واسه خودم میرم بیرون قبول ؟ - نه - چرا نه؟ - می ترسم هوو بیاری... نری بای ه خارجی بیایی وطن فروش... - اتفاقن یه خارجی خوش استیل سوغاتی می یارم واسه گ.ی های مقیم - gl ، یوگی و دوستان -
-
مکان تاریخی
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 08:42
- اونجا هم شبا 12 به بعد می خوابی؟ - نه سعی میکنم زیاد نخوابم... - خب تو لالا کن تا من برم جاهای تاریخی اونجا رو نشون موری بدم... - جاهای تاریخیش کجاس؟ -ج.نده خونه -
-
روحیه
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 08:40
- من یه چیزایی رو ترجیح میدم یه بار هم تجربه نکنم... - واسه تو بد نیس که روحیه ات باز میشه... -روحیه ام با وجود تو زیادی دیگه باز شده باید ببندمش - oh
-
سرما
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 08:37
- چه سرده امروز... - آره ...یرم قندیل بست.. -
-
تحول
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 08:35
- اونجا فقط بزن بکوب و تفریح دیگه وقت واسه 6 نیس... البته من بهت اجازه میدم یه نفر رو اجاره کنی... - حالا روش فکرمیکنم.. - البته من باید تائیدش کنم... - خب یه زن د.ول دار می یاریم همه با هم حال میکنیم... صرف شده من میل ندارم... -اونجا می خوایم تحول ص.کصی کنیم... - لازم نکرده تهوع ص.کصی نکنیم تحول پیشکش
-
هتل چادر
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 08:28
- اسم این هتله تو لیستی که واست فرستادم نیست... فکر کنم اسم یه چادره وسط بیابونا... -پس چادر رو استاد می کنیم... - بعد نصفه شب بیدارشی ببینی چادره نیس.. -وای آلت.م رو شتر می خوره -
-
کنسرت اندی
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 08:25
- از الان باید "رفتیم دبی" گوش بدیم دیگه... کنسرت "بلا بلا "هم بریما... - واست میخرم طلا ملا
-
دوستاتم لنگه خودتن
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 00:19
من و اش که سر رفتن و کنسلی بلیط دعوامون شده بود... موری به جای شماره آژانس از عمد شماره فکس مغازه خودش رو داده بود...