-
چهارراه ِ تحویلی
شنبه 12 دیماه سال 1388 22:32
زنگ میزنم جواب نمیده.تکست می زنم: تیلیفون میزنم جواب نمی دی. کُلُفت شدی؟ -بزن. -زدن وظیفه تو هستش نه من. ناهارت تموم شد اس ام اس بزن حضرت والا مقام.پاچه خواری رو حال می کنی؟ -چاکرتیم. - ما حیفِ نونِتیم.جان نثارِتیم. اونوقت ناهار ایشون گویا ساعت سه تموم شد...
-
طرح شاد سازی بلاگ اسکای
شنبه 12 دیماه سال 1388 15:07
بوسه در خورشید
-
بزار میون چشمامون یه جنگ تن به تن باشه
شنبه 12 دیماه سال 1388 10:57
تراک ۴ یکی شدن ....تقدیم به اش
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 دیماه سال 1388 08:44
بیخود نگفتند :تنها صداست که می ماند؛ طنین صدای تو تا مدتها می پیچه توی خاطرم هر بار که مکالمه تموم میشه. چه شاد چه غمگین... چه خسته چه خواب آلود... هر کدومش یه آهنگ خاصی داره... هرکدوم یه جوری دل رو می لرزونه ...
-
SCREAM OF LOVE
شنبه 12 دیماه سال 1388 08:40
بند بند وجودم میگه تو . دستای زمهریرم از همشون بیشتر داد می زنند تو .
-
SK NEWS
شنبه 12 دیماه سال 1388 08:38
بعد یه SHARE فولدری هست روی سیستمم به نام SK که جدیدن اسمش شده SK NEWS چرا؟ تا یه خبر داغ تو نت می خونیم یا هر فایلی که یه جورایی به درد بخوره رو می زاریم تو همین جا. همه خبرداربشند ازش. . . . من ناخودآگاه بعضی وقتا بازش می کنم یه خبر از تو توش نیست آیا؟
-
اما...
شنبه 12 دیماه سال 1388 08:28
اما اگر باز دیدیم هم را، امان نده! زود مرا ببوس
-
دو امتحانه.
شنبه 12 دیماه سال 1388 08:23
- فردا دوتا امتحان دارم . تنظیم و قرآن. - ای وای . یه وقت جوابای تنظیم رو برای قرآن ننویسیا. -بعیدم نیس...
-
راننده
شنبه 12 دیماه سال 1388 08:17
- کجایی چیکار میکنی؟ -تو خط فرودگاهم. delivery عزادارا...
-
حرف دلمه
جمعه 11 دیماه سال 1388 11:08
انگاری من گفته باشمش
-
ناگهان چقدر زود دیر می شود
جمعه 11 دیماه سال 1388 11:04
- عزیزم من و تو آدم ِ یه ساعت دو ساعت نیستیم که....
-
نرم کننده
جمعه 11 دیماه سال 1388 08:02
- دیگه از این شقایقای خاردار نگیر. - باشه دیگه شقایق دارای نرم کننده لطیفه می گیریم. -آره .ضمناْ چشم رو هم نسوزونه.
-
همون قدیمیاش...
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 09:11
متنفرم از این شقایقای خار دار... حال که نمیده هیچی ... یَک دهنی سرویس می کنه بیا و بنگر...
-
حساب و کتاب
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 08:58
- خیلی وقته نداشتما... - همش دوهفتستا. -خب من هفته ایی 3 بار می خوام. - پس الان 6 بار؟ -
-
حرفایی می زنی ها
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 08:52
- ببین من این ویبراتوره رو کشفش کردم. این باطری رو می زاری روش میره رو ویبره. - خب ویبرش زیاده؟ امتحانش کردی؟ - ببخشید چه جوری امتحانش می کردم. ..یر ازکجا بیارم بزارم توش؟
-
طفیلی و قفیلی
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 08:50
- داشتم می یومدم دختر خاله ام هم گیر داده بود می خواست باهام بیاد بهش گفتم تو کجا ؟ من دارم میرم یه سر به عزیزم بزنم. فردا بیارمش؟ -همینم مونده فقط. -شوخی کردم بابا. - نه خوب اگه می خوای بیارش.
-
سَبکِ مادربزرگی
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 08:46
- مادر بزرگت از اوناییه که می زنند تو صورتشون میگن ووی ووی؟ - نه رو Dance نمیره. عادی گریه میکنه. -اشششششش
-
رد یاب ُسارق یاب
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 08:43
- هیسسسسسسسسس یه صدایی اومد . یه نیگا کن از پنجره ببین ماشین سرجاشه؟ -چه صدایی ؟نکنه می خوای از طبقه چهارم رد ماشینت رو بگیری.
-
ثواب
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 08:39
- ثواب س.کس به جماعتشه. - فکر کنم می خاره تنت نهههههههههههههههههه؟ -
-
زودتر خوب شو
چهارشنبه 9 دیماه سال 1388 15:07
نه عزیزم تشکر لازم نیس... من واسه شاد بودن و آرامش تو هرکاری میکنم. یاد اون روزای عجیب زندگی خودم می افتم... اما اون موقع من یه سنگ صبور نداشتم... تو الان داری ... . . همش خدا خدا میکنم که روز به پایان برسه و من فقط صداتو بشنوم... همینکه صداتو می شنوم نمی دونم چه معجزه ایی چه سحری در صدات نهفتست که من الکن میشم ناتوان...
-
از ته دل نوشت
سهشنبه 8 دیماه سال 1388 15:22
I REALLY WANT TO BE WITH YOU RIGHT NOW به خدا، جون ِ جفتمون
-
ال و اچ دی
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 11:26
- تموم نشد؟ - داره زورای آخرش رو میزنه. تمومش می کنیم. -با چی؟ال دی؟ -حالا...ال دی،اچ دی،اچ پی، LAN، WAN -اَ.ن -بی ادب. کی گفت تو ادامه بدی؟
-
گل و غنچه
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 11:23
تکست می زنم: -I MISS YOU Honey از همیشه هم بیشتر. جواب میده : -تو گل منی. جواب میدم: -ما غنچه شما هم باشیم قبول داریم. . . و آخ جوووووووووووون میشه. زنگ میزنه.
-
تلافی
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 11:20
-می خوام بیام پیشِت باهم گریه کنیم. -شرمنده.این شبا نمیشه. -چرا؟ - ایشالا دو سه شب دیگه. وقتی ر ِدِ ته هم تموم شد. -پس داری خو.ن گریه میکنی؟خب باشه. التماس دعا. -دعات میکنم دیوونه. -راستی چی گفتی اون پنج شنبه در مورد آژانس؟ -گفتم حوصله ندارم. -من یه حوصله ایی نشونت بدم. -
-
منم نفهمیدم
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 11:15
- سلام خانوم م میشه زحمت بکشید از آژانس فلان یه سری اطلاعات برام بگیرید. -نخیر نمیشه. لطف کنید به خانوم د بگید این کارو براتون انجام بده. -چراااااااااااااااااااااااا؟ -چون من حوصله ندارم. . . دیرینگ دیرینگ -بله. - اِه ببخشید اشتباه گرفتم. -تکرار نشه. دلیل این رفتارم رو هم خودم نفهمیدم...
-
خواصSAW6
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 11:07
- خیلی خب نمی خوا جلو جلو بگی و بعدن شرمنده بشی که نیومدی... - خب باشه عقب عقب میگم... راستی این دفعه فیلم SAW6 رو ببینیم که .... راست نشه. -امان از دست ِ تو.
-
غم من و غم تو
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 00:25
من صدای غم آلود و خسته و درمونده ات رو می شنوم. من با درد آشنا هستم عزیزم.گلم.مرگ سخته. داغ عزیز سخته. اونم مرگی اینچنینی. صبر برات می خوام از خدا. هر اونچه که برای خودم تجویز کردند تو اونروزا رو برات تکست میکنم. من هواتو دارم تو هم هوای مامانت و مادرش رو داشته باش. داغ سخته. درد داره می دونم.
-
حال ِ من و حال ِ اون.
پنجشنبه 3 دیماه سال 1388 10:39
- حالم بده. -چیه؟ ر ِ د ِ ته؟ - آره. -خب منم حش.ری ِت ِه.
-
بی رحمی
پنجشنبه 3 دیماه سال 1388 10:29
تو که می یای اینجا و من عطر حضورت رو استشمام می کنم. توکه می یایی و طنین صدات می پیچه توی تک تک این اتاقا. تو که با همه گرم می گیری و به همه سر می زنی و فقط و فقط یادی از من نمی کنی. نمی تونی این بی رحمی رو هیچ مدلی واسه دلم توجیه کنی. چون دل من این چیزا سرش نمیشه می فهمی رفیق؟ تو فقط این دل رو لجبازتر میکنی با این...
-
ناهار
پنجشنبه 3 دیماه سال 1388 10:18
تکست می زنم: کدوم جهنمی تشریف داری عزیزم. بی جواب میمونم تا ظهر... . . - الو خانوم م سلام.ببخشید ما تازه از دانشگاه اومدیم. خسته و کوفته میشه یه کمکی به یتیما بکنید خیاری گردویی چیزی واسه ناهار ما بفرستید. - سلام. اونایی که گفتی رو نه . اما ناهارم هست هنوز نخوردمش می تونی بیائی ببریش. اما از شانس تو امروز خیلی کمه. سی...